سلام نفسمامروز صبح زود با خاله مهسا اینا و مامی رفتیم یه سفر پنج روزه...بابا نتونست بیاد..چون کار داشت...سر راه رفت تا سلفچگان برف شدیدی میامد...اما کم کم ابرها رفتن و افتاب شد...ساعت حدود دوازده ظهر رسیدیم اصفهان و مستقیم رفتیم خانه معلم...ناهار ارخوردیم و یکم استراحت...بعد رفتیم کلیسای وانگ...هوا فوق العاده بود..بهاری ...درحالیکه اراک داشت برف میامد...بعد از اون رفتیم سی و سه پل...و بعد از اونم رفتیم میدون نقش جهان...خلاصه که حسابی خسته شده بودیم..بعد اینجا رفتیم هتل...شام خوردیم و خوابیدیم...صبح زود حدودای هفت و نیم بیدار شدیم ...و بسمت شیراز راه افتادیم..حدودای نه صبح بود...اما تو یکم سرفه میکردی..نمیدونم حساسیت بود یا سرما خوردی ...اصفهان تا شیراز شش ساعت بود..اما حدود دو ساعت پاسارگاد ایستادیم...یکم طولانی گذشت...رفتیم خانه معلم ...یکم استراحت...بعد مقبره حافظ شیرازی...اینجا همش حرف این بود که فردا قراره شیراز باروون شدیدی بیاد و سیل راه بیافته...و همه مدارس اونجا را زودتر تعطیل کردن...و اما اراک حسااابی برف اومده بود...شاخه های درختها شکسته...هفتاد و پنج سانت برف...بابا زنگ زد و ♥ رادین♥جوانمرد کوچولووووووو♥...
ادامه مطلبما را در سایت ♥ رادین♥جوانمرد کوچولووووووو♥ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fradinazizam3 بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 23:12